دیگر کلاهش پشم ندارد (فاقد نفوذ است.)

He has no influence. He cuts no ice. He carries no weight

کلاه خود را به هوا (آسمان) انداختن

To be transported with joy

To be overjoyed. To throw up ones cap

کلاه شرعی سر چیزی گذاشتن

To give it an appearance (a semblance) of legality. To legitimize something


ایران نما | inama منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مدوفشن نلی موویز دانلود پایان نامه ایران فیلم از کجا شروع کنیم ؟ علوم انسانی انجام پروژه های پزشکی