این سکه ها دیگر گیر نمیایند

These coins are very hard to come by

بالاخره گیرت آوردم (انداختم)

At last I caught (got) you

این طرح یک جایش گیر دارد

There is a hitch in this project

به هر قیمتی شده باید گیرش بیاوردم

I must get hold of her at all costs

کشتی میان یخها گیر کرد

The ship jammed in the ice


ایران نما | inama منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه کلید و پریز های ایفاپل کشور پرتغال دانلود فایل خبری تفریحی سرگرمی اینجا همه چی هست بیابون سایت اینترنتی گرم پایگاه اطلاع رسانی استاد شيخ علي زند قزويني هیأت انجمن های ورزش های رزمی شهرستان خرم آباد