گشاد گشاد راه رفتن

To walk with ones feet wide apart

جاده ای را گشاد (عریض) کردن

To widen a road

این شغل برای سرش خیلی گشاد است.

The position is over his head

از توانایی او بیرون است.

He cannot cope with it

با چشمهای گشاد (گشاد شده) به او خیره شده بود.

She stared at him with wide eyes


ایران نما | inama گشاد ,with ,گشاد گشاد منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اجناس فوق العاده استقلال ایرانم رویاهاتو دنبال کن فرات hatef612 دکتر محمدطاهر رجبی - فوق تخصص جراحی پلاستیک چشم هواشناسی دشتستان