گشاد گشاد راه رفتن
To walk with ones feet wide apart
جاده ای را گشاد (عریض) کردن
To widen a road
این شغل برای سرش خیلی گشاد است.
The position is over his head
از توانایی او بیرون است.
He cannot cope with it
با چشمهای گشاد (گشاد شده) به او خیره شده بود.
She stared at him with wide eyes
ایران نما | inama گشاد ,with ,گشاد گشاد منبع
درباره این سایت